بجای "قبل" بگوییم "پیش" .
به همین آسانی كار بزرگی برای زبان خود می كنیم. نمونه:
ما قبل تاریخ = پیش از "تاریخ"
تصویر قبلی = نگاره ی پیشین
قبلا ً بداخلاق نبودی = پیش از این، بدرفتار نبودی.
ادیسون چند قرن قبل اختراعات زیادی كرد=به همین آسانی كار بزرگی برای زبان خود می كنیم. نمونه:
ما قبل تاریخ = پیش از "تاریخ"
تصویر قبلی = نگاره ی پیشین
قبلا ً بداخلاق نبودی = پیش از این، بدرفتار نبودی.
ادیسون ، چند سده پیش، فند های فراوانی را آفرید.
AS
بجای "برق زدن"، میتوان نوشت "درخشیدن"،
چرا كه برق همان رَخــْــش و روشنیِ آذرخش (صاعقه) است .
خانه اش از تمیزی برق میزد = خانه اش از پاكیزگی میدرخشید.
عـُـمــْـر مثل برق میگذرد = زندگی چون رَخــْــش میگذرد.
صاعقه، خانه اش را خراب كرد= آذرخش، خانه اش را ویران كرد.
AS
ایجاد = ( پدید آوردن ) ساختن، آفریدن، برپا کردن
ایجاد مسکن برای طبقات محروم باید در راس اولویت ها قرار بگیرد! =
خانه سازی برای تنگدستان باید در سر دستور کار جای گیرد.
این موسسه برای یتیمان ایجاد شد =
این نهاد برای بی سرپرستان پدید آمد.
وظیفه ی زبان ایجاد ارتباط بین مردم است=ایجاد مسکن برای طبقات محروم باید در راس اولویت ها قرار بگیرد! =
خانه سازی برای تنگدستان باید در سر دستور کار جای گیرد.
این موسسه برای یتیمان ایجاد شد =
این نهاد برای بی سرپرستان پدید آمد.
کار زبان ، برپایی پیوند میان مردم است.
ایجاد فرصت های شغلی = کارآفرینی
AS
ملت شریف ایران = مردم والای ایران
مرد باشرفی بود، پولم را پس داد=مرد درستكاری بود، پولم را پس داد
مردی شریف بود به ما كمك كرد= مردی بزرگوار بود، به ما یاری كرد.
سگ شرف دارد به فلانی = سگ بالاتر از فلانی است
شرف به چم بزرگواری بوده ولی اكنون به چم
honorمرد باشرفی بود، پولم را پس داد=مرد درستكاری بود، پولم را پس داد
مردی شریف بود به ما كمك كرد= مردی بزرگوار بود، به ما یاری كرد.
سگ شرف دارد به فلانی = سگ بالاتر از فلانی است
شرف به چم بزرگواری بوده ولی اكنون به چم
به آن ویژگی نیكی میگویند كه آنكس دارد كه نه تنها از نابكاری، بویژه در رفتار با دیگر آدمیان، پاك باشد، بساكه همچنین كارهای او بسود مردم و در راستای بهزیستی همگانی باشد. برای همین به كسانی كه كارهای بزرگی در راه كشور و یا جهان میكنند، " مدال شرافت" ، مانند نشان <لژیون دونور> ، میدهند. پس "باشرف" را میتوان گفت: والامنش و یا بزرگوار و درستكار :و "بیشرف" همان نابكار و یا پست-منش است. و "شرف/شرافت" نیز همان والایی و والامنشی و یا بهمنشی است.
همچنین "شرف" در پیوند با نامآوری و آوازه مندی در انجام كارهای نیكوست. پس یك چم دیگر شرف نیز خوشنامی، نیكنامی و والایی نام (بلندنامی) است و پاد آن، بدنامی است. پس میتوان درخور بافت سخن و اینكه در باره ی كدام یك از ویژگی های یك تن سخن می گوییم، گاه از والایی منش و گاه از والایی نام بهره برد.
AS
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر